داستان شیر و موش برای بچه ها
یک شیر پیر خردمند به نام سیمبا زمانی در ساوانای وسیع آفریقا پرسه می زد. همه حیوانات این سرزمین به خاطر دانش و عدالت افسانه ای او از او احترام می گذاشتند و از او می ترسیدند.
یک روز، زمانی که سیمبا بیرون بود و در حال چرت زدن ظهر بود، یک موش کوچولو رد شد. او مشاهده کرد که در حال مبارزه برای فرار از تله یک شکارچی پس از جلب توجه او بود.
سیمبا که برای موش احساس بدی داشت، از پنجه قوی خود برای پاره کردن تله و آزاد کردن جونده استفاده کرد. موش از کمک سیمبا تشکر کرد و با عجله رفت.
پس از چند روز، سیمبا در موقعیتی نامطمئن قرار گرفت. دسته ای از شکارچیان او را به دام انداختند زیرا او قادر به فرار نبود. درست زمانی که شکارچیان می خواستند او را بگیرند، موش ظاهر شد. گروهی از دوستانش را آورده بود، و با هم، طناب هایی را که تله را در جای خود نگه می داشت، گندیدند و سیمبا را آزاد کردند.
سیمبا از شجاعت موش غرق شد و بسیار از آن تشکر کرد. سیمبا گفت: «شاید کوچک باشید، اما کمک شما بسیار ارزشمند بود.
اخلاق داستان
اخلاقیات داستان این است که هیچ عمل محبت آمیزی هر چند کوچک را نباید دست کم گرفت. اقدامات موش ممکن است کوچک بوده باشد، اما آنها تغییر بزرگی در زندگی سیمبا ایجاد کردند. همچنین نشان میدهد که قدرت و قدرت تنها ویژگیهایی نیستند که فرد را بزرگ میکنند. خرد، انصاف و قدردانی نیز از ویژگی های ارزشمندی است که باید داشته باشید.
برنامه کتاب داستان برای کودکان
اپلیکیشن کتاب داستان برای کودکان دنیای شگفت انگیزی از فعالیت و آموزش تخیل را باز می کند. این مناسب برای سن بچه های کوچکتر است که می توانند خودشان بخوانند یا بفهمند.