روباه و داستان انگور برای بچه ها
فلیکس، باهوش روباه، قبلاً در یک تاکستان سرسبز زندگی می کرد. او هم به خاطر گرسنگی شدید و هم به دلیل عقل و حیله گری شهرت داشت. او به طور تصادفی با یک خوشه خیره کننده از انگور روزی در حالی که در اطراف تاکستان می چرخید از درختی بلند آویزان بود.
فلیکس بهطور فزایندهای عصبانی میشد که برای رسیدن به انگور تلاش میکرد و تصور میکرد که انگورها باید گندیده باشند. با خود فکر کرد احتمالاً آنها قبلاً ترش شده اند. من در حال حاضر به آنها نیازی ندارم.
او نمی توانست خودداری کند اما در حالی که با قدم هایی دور می شد، غم و اندوهی را احساس کرد. او متوجه شد که به دلیل گستاخی، مسیر یک شام باشکوه را از دست داده است.
او انتخاب کرد که به تاکستان برگردد و دوباره به آن شلیک کند. او این بار به جای اینکه به راحتی تسلیم شود، از زیرکی و حیله گری خود برای رسیدن به انگور نقشه کشید. او چوبی پیدا کرد و با آن شاخه را تکان داد و باعث شد انگورها روی زمین بیفتند.
برای خوشحالی او، انگور ترش نبود، بلکه شیرین و خوشمزه بود. فلیکس از غذایش لذت برد و راضی بود، اما درس ارزشمندی نیز آموخت. او متوجه شد که گاهی ممکن است چیزهایی که بیشتر از همه می خواهیم دور از دسترس به نظر برسند، اما با اراده و خلاقیت می توان راهی برای رسیدن به آنها پیدا کرد.
اخلاق داستان
اخلاقیات داستان این است که مهم این است که به راحتی تسلیم نشویم و در پیگیریهای خود پیگیر باشیم. همچنین می آموزد که گاهی اوقات، پیش داوری های ما می تواند قضاوت ما را مخدوش کند، و ما نباید چیزی را صرفاً به این دلیل که دور از دسترس به نظر می رسد یا بدست آوردن آن دشوار است، نادیده بگیریم.
برنامه کتاب داستان برای کودکان
اپلیکیشن کتاب داستان برای کودکان دنیای شگفت انگیزی از فعالیت و آموزش تخیل را باز می کند. این مناسب برای سن بچه های کوچکتر است که می توانند خودشان بخوانند یا بفهمند.